تاریخ کردستان پر است از سیاست‌ورزیهای دقیق و زیرکانەی مردمی سیاست‌ورز در عرصەی انتخابات ریاست جمهوری. بە یاد دارم کە مردم کردستان در انتخابات دورەی ششم ریاست جمهوری، بر خلاف تمام مردم ایران، بە رقیب آقای رفسنجانی یعنی آقای احمد توکلی رأی دادند، البتە نە بە خاطر شناخت توکلی بلکە بە دلیل شناخت سیاست‌های آقای هاشمی رفسنجانی و بە عنوان اعتراضی همگانی بە سیاست‌های ایشان و عملکرد ضعیف و بنیان برافکن عوامل ایشان در استانداری و فرمانداری و.... 

 (نە) مردم کرد بە آقای رفسنجانی در آن زمان، هرچند موجب تغییراتی در سطح وزارت کشور، برای استان گردید، اما این تغییر عمیق نبود و فریاد‌ها در گلو ماند. 

در دورەی هفتم، همصدا با مردم ایران بە ناطق نوری (نە) گفتند و خاتمی را بر گزیدند اما آمار‌ها حکایت از رأی بسیار بالای استان‌های کردنشین و استان‌های سنی‌نشین، بە آقای خاتمی بود، هرچند تغییراتی مناسب صورت گرفت اما هنوز متناسب با قدمت و کثرتشان، جایگاه خود را نیافتند، نە اهل سنت و نە کردستانات. و این بار هم فریادی بود برای شنیدن اعتراضشان بە عملکرد دولت‌های قبلی و امیدی بە اصلاح وضع موجود. 

در دورەی هشتم، باز ‌هم صدرنشین آرای صندوق‌ها بە خاتمی بودند برای تداوم اصلاحات و امید بە بهبودی در سیاست دولت. 

در دورەی نهم، با توجە بە جو نامناسب روحی و روانی خلق‌شدە در کشور، اما باز هم با وجود کثرت تحریم‌گرایان، آرای مردم بە نفع هاشمی و معین بە صندوق‌ها ریختە شد. 

در دورەی دهم با نە بسیار بزرگی بە روند دولت نهم، اعتراض خود را بە نفع موسوی بە صندوق‌ها ریختند و باز هم صدرنشین بودند. اما دیده نشدند و تغییرات مثبتی ایجاد نشد. و جالب اینکە، حداقل مانند دورەی ششم نیز موجب تغییراتی ظاهری در سطوح مدیریتی استان و... نگردید. 

در دورەی یازدهم و قبل از انصراف عارف و آغاز موج در ایران، تمام نظر سنجی‌ها، از پیشتازی عارف و روحانی در مناطق اهل سنت و کردستانات، خبر می‌داد و پس از رأی گیری نیز باز هم مردم این مناطق، صدرنشین آرای ریختە شدە بە حساب روحانی بودند تا فریاد خود را تکرار نمایند و چشم‌ها را بە سوی خود بگشایند، و آیا چنین خواهد شد؟ 

آیا در دورەی تدبیر و امید، بزرگواران این خطە، از خوش تدبیری‌های دولت آیندە، سهم خواهند برد و مرهمی بر زخم‌های خود خواهند یافت؟ یا فریاد‌ها در گلو خواهد ماند و صدایشان شنیدە نخواهد شد و باز هم تبعیض‌ها و زخم‌های بیشتری خواهند دید؟ 

اما در فضای انتخابات شورا‌ها، خردورزی و سیاستمداری و تعمق جای خود را بە سطحی‌نگری و عشیره‌گرایی و گرایش بە فاکتورهای نادرست می‌سپارد و انتخابات رنگ و بویی دیگری می‌یابد و از عقلانیت بە احساسات متمایل می‌شود و متأسفانە فضای عمومی کشور را در بر می‌گیرد و ضعفش بر دامن همە می‌نشیند. 

در مناطق مختلف این فاکتور‌ها در پیروزی نامزد‌ها، رنگ خاصی می‌بخشند و جو اندیشە را دگرگون می‌سازند. 

١ – جنسیت: یکی از فاکتورهای مهم پیروزی است، بسیاری از خانم‌ها بە حق یا بە ناحق بە همجنسان خود رأی دادە تا تفکر برابری جنسیتی را اثبات نمایند و گروهی از آقایان بە دلایل دیگری، کە‌ گاه بسیار سطحی است و حتی تا مرحله‌ی دلیل زیبا بودن ظاهر فرد مورد نظر، پایین می‌آید. در بسیاری از نقاط شهری این امر جلوە نمودە است و زنان نامزد شدە بر بسیاری از رقیبان کارا و توانا‌تر پیروز گشتەاند، هرچند این بدان معنا نیست کە صد در صد چنین بودە است بلکە زنانی نیز پیروز شدەاند کە بە حق سزاوار این مقام بودەاند. البتە گاهی نیز همین امر بە کمک تعدادی از آقایان خوشتیپ یا خوش عکس می‌رود و تعدادی از خانم‌های کم‌سن و سال بدون توجە بە صلاحیت و کارآیی او، بدان فرد فتو شاپ شدە و خوش قیافه‌، رأی خواهند داد. 

٢ – منطقە و سکونت‌گاه: بسیاری از مردم با تعصب عشیره‌گرایی و فامیل‌محوری و همشهری و هم روستایی و هم محلەای و... بە نامزد مورد نظر رأی دادەاند و در فکر انتخاب بهترین‌ها نبودەاند. 

٣ – زبان یا گویش مشترک: یکی دیگر از فاکتور‌ها بودە و در بعضی از شهر‌ها کاملاً عاملی ممیز و برجستە است کە از طریق آن بە انتخاب دست می‌زنند. در مناطق و شهرهای دو یا چند زبانە و دو یا چند گویشە، این امر هویدا‌تر است و بسیاری بە همزبان و هم گویش‌های خود رأی می‌دهند و افراد توانای بسیاری در این میدان، پس می‌مانند. 

۴ – کارمند بودن در نهادهای امدادی و توانبخشی: در مناطق و شهرهای فقیرنشین، یکی از فاکتورهایی است کە برگ برندە را رو می‌نماید. این کارمندان نامزد، گاهی با ارتباطات تلفنی یا حضوری و سفارشی و... اعضای مستمری‌بگیر این نهاد‌ها و خانوادە‌هایشان را با تشویق و یا حتی با تهدید، و یا وعدەهای عجیب و وعیدهای عجیب‌تر، ناچار بە ریختن آرای خود بە نفع این نامزد‌ها می‌نمایند، خصوصاً کە اقشار فقیر، توانایی تحلیل درست را نداشتە و برای حفظ منافع خود، بە این کار دست خواهند زد. 

۵ –‌نژاد و طبقات خاص اجتماعی: در برخی شهر‌ها، طبقەی سادات و مشایخ و تیولداران گذشتە (بگ‌ها) نیز با تعصّب خاص خود، بە هم طبقاتی‌های خود رأی خواهند داد و کاری بە انتخاب اصلح نخواهند داشت. 

۶ – شعارگرایی: تعدادی از نامزد‌ها کە سخنورترند و زبان در میدان شعار می‌گردانند و وعدەهای عجیب و ناممکنی را بە مخاطبان خود خواهند داد، از پیروزان میدان رقابتند. چە وعدەهایی کە در این دوران دادە نخواهد شد و چە کم می‌پرسند آیا این امور در حیطە عملکرد شورا‌ها یا نمایندگان خواهد گنجید؟

٧ – شهرت و محبوبیت: بسیاری از افراد کە در حیطەهای دیگری چون ورزش یا هنر یا... بە شهرت و محبوبیتی رسیدەاند با تکیە بر این محبوبیت خود پیروز میدان خواهند شد و کسی نمی‌پرسد کە این افراد هرچند ممکن است کە در حوزەی کاری خود توانا و موفق باشند اما آیا می‌توانند در این زمینە نیز موفقیتی داشتە باشند؟ 

٨ – ترانە و رقص و پایکوبی: یکی دیگر از عوامل برنده‌ساز نامزد‌ها می‌باشد، خیلی از نامزد‌ها با شناخت این ترفند در این مدت یک هفتەای تبلیغات بە جستجوی علایق مردم می‌پردازند و فقط با پخش یک یا چند سی دی و تراکت آواز و ترانەی محلی محبوب و راه انداختن کارناوال‌های رنگی و با کمک گرفتن از جوانان مهیج کە فضایی آزاد برای رقص در خیابان یافتەاند، خیابان را قرق کردە و مدت‌ها اجازە نمی‌دهند کە سخن منتقدان و اندیشەوران بە گوش مردم برسد و مردم عامە نیز با دیدن اینهمە شور و شوق و جوان و شلوغی بە طرف این نامزد گرایش یافتە و رأیشان را بە آواز و رقص محلی خواهند داد. 

٩ – تک‌رأی بودن: بسیاری از نامزد‌ها، برای تضمین رأی خود، از هواداران و اقوام و... خود می‌خواهند کە بە جای تعداد کاملی از نامزد‌ها، فقط اسم ایشان را بنویسند و بدین روش نیز از بسیاری از رقبای خود پیشی خواهند گرفت، چرا کە هدف آنان پیروز میدان شدن است نە در پی رفع مشکلات مردم. اگر این چنین می‌بود باید از همین زمان در جستجوی افرادی نزدیک بە خود می‌بودند تا با همکاری و هماهنگی با آنان، در پی یافتن و رفع مشکلات و برنامە ریزی برای بهتر نمودن اوضاع شهر می‌نمودند. 

١٠ – سوختن رأی: این مورد یکی از عجیب‌ترین استدلال‌های شنیدە شدە می‌باشد کە فرد انتخابگر می‌گوید: هرچند فلانی را بر‌تر و بهتر می‌دانم اما چون می‌دانم رأی نمی‌آورد، پس بە او رأی نمی‌دهم و بە فلان کس رأی می‌دهم کە افرد زیادی با اویند تا رأیم نسوزد و بی‌ارزش نشود. 

هر نامزدی با درایت خود یا مشاوران خود، از یک یا چند مورد از این موارد استفادە نمودە و پیشتاز میدان می‌شود و مردم عوام نیز بە جای تفکر و تدبر در افراد نامزد شدە در جستجوی راه‌های ساده‌تری برای رأی دادن خود هستند و پس از چندی نیز باز هم معترض، کە چرا اوضاع ما تغییر مثبتی ننمودە و هر روز از دیروز بد‌تر می‌شود و عجیب‌تر این کە در انتخابات بعدی نیز فراموش کردە و باز هم جستجوی همین فاکتور‌ها و دلایل رأی دادن ادامە می‌یابد. 

البتە این نوشتار بدان معنی نیست کە تمامی افراد منتخب یک شهر یا استان، بدینگونە انتخاب می‌شوند، قطعاً افراد توانایی نیز بە شورا یا مجلس راه می‌یابند اما از طرف دیگر بدان معنا نیست کە تمامی منتخبان مردم شایستگی آن مقام و جایگاه را دارند، و از طرف دیگر،‌‌ همان افراد معدود توانا، بە دلیل عدم همراهی همقطاران خود، نمی‌توانند کاری از پیش ببرند پس یا نهایتاً مجبور بە استعفا خواهند شد و یا پس از پایان دورە، با بر جای گذاشتن نامی زشت از خود در جامعە، مجبور بە حاشیه‌نشینی خواهند شد.